در اوایل دهه ۱۹۹۰، بیشتر مردم هنوز از کاربردهای اینترنت اطلاع نداشتند. با این حال، برخی افراد بسیار باهوش موسوم به سایفرپانک که قبلاً فهمیده بودند اینترنت یک ابزار قدرتمند است، تصور میکردند که دولتها و شرکتها بیش از حد بر زندگی افراد تسلط دارند. آنها خواستار استفاده از اینترنت بودند تامسیر آزادانهتری به مردم جهان بدهند. هدف سایفرپانکها استفاده از رمزنگاری بود تا به کاربران اینترنت اجازه دهند کنترل بیشتری بر پول و اطلاعات خود داشته باشند. میتوان گفت سایفرپانکها شخص ثالث قابل اعتماد را دوست ندارند!
شرکت دیجیکش و سایبرکش هر دو در تلاش برای ایجاد یک سیستم پول دیجیتال بودند. هر دوی آنها از شش موردی که برای رمزارز بودن لازم بود برخوردار بوده اما هیچکدام از آنها تمام ویژگیها را نداشتند. در پایان دهه نود، هر دو شکست خوردند.
جهان باید تا سال ۲۰۰۹ منتظر میماند تا اولین سیستم پول نقد دیجیتال کاملا غیرمتمرکز ایجاد شود. خالق آن، شکست سایفرانپانک را دیده بود و فکر میکرد که میتواند بهتر عمل کند. نام او ساتوشی ناکاموتو، خالق بیت کوین بود.
داستان بیتکوین
هیچکس نمیداند ساتوشی ناکاموتو کیست. ساتوشی ناکاموتو میتواند نام یک فرد یا حتی گروهی از افراد باشد. ناکاموتو فقط در انجمنهای رمزنگاری و از طریق ایمیل صحبت کرده است. در اواخر سال ۲۰۰۸، ناکاموتو وایتپیپر بیتکوین را منتشر کرد. وایتپیپر در واقع شرح این است که بیتکوین چیست و چگونه کار میکند. این مدلی برای چگونگی طراحی سایر رمزارزها در آینده شد.
در دوازدهم ژانویه ۲۰۰۹ اولین معامله با بیتکوین را ساتوشی ناکاموتو انجام داد. او ۱۰ بیت کوین را برای رمزگذاری به نام هارولد توماس فینی (Hal Finney) فرستاد. در سال ۲۰۱۱، ساتوشی ناکاموتو ناپدید شده بود. آنچه از او بجا ماند اولین رمزارز در جهان بود. بیتکوین در میان کاربرانی که پی بردند چقدر می تواند مهم شود محبوبیت بیشتری پیدا کرد. در آوریل ۲۰۱۱، یک بیتکوین یک دلار آمریکا (USD) ارزش داشت و تا دسامبر ۲۰۱۷، ارزش یک بیتکوین به بیش از بیست هزار دلار آمریکا رسید!